خواب...

اشتیاق سرکش دیدارت `*:•

•¨مهار ناشدنیست `*:•

•¨دست کم کسی سرزنشم نمی کند `*:•

•¨چون شبانه به دیدارت می شتابم `*:•

•¨در کوچه خواب`*:

۲..۲..۲

همیشه یکنفر میان ماست
میان من وآنکسیکه
چون خدای خویش میپرستمش
همیشه یکنفر
چشمه زلال سجده مرا
سراب میکند
همیشه یکنفر
قبله مرا خراب میکند
لباس دوخته
به قامت او قلب عاشق مرا
پاره میکند
و در برابر سکوت و بهت دیدگان من
به او اشاره میکند
.
.
.
همیشه یک نفر
کبوتر مرا ز لانه میبرد
و پر زنان کنار او
به سوی لانه ای غریبه میپرد
کبوترم به دور دست میرود
و در برابرسکوت و بهت دیدگان من
چو نقطه میشود
.
.
.
همیشه یکنفر
ربوده
مقصد تمام شعرهای عاشقانه مرا
به یک بهانه
یا که قصه ای دروغ
و من پناه برده ام فقط
به شعرهای عاشقانه فروغ
.
.
.
همیشه یکنفر
ربوده
نیت همیشگی فال حافظ مرا
و در برابر سکوت و بهت دیدگان من
ربوده از غزل
غزال حافظ مرا
.
.
.
ازین به بعد
کبوترم , امیر قلب خویش را
طلسم خویش میکنم
نیت همیشگی فال حافظم
مقصد تمام شعرهای عاشقانه را
به اسم خویش میکنم
.
.
.
ازین به بعد
سکوت و بهت دیدگان من , صداست
چرا که
یکنفر همیشه بین ماست
.
.
.

من یا U ؟

می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟

از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،
مجبور به زیستن هستم.

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟
از چه بنویسم؟

از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟

ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.

از چه بنویسم؟
از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟

شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،
دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.

شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم
به نوعی گناهکاری شناخته شدم.

نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،
یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.

که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن))را درک کنی...
امّا هیهات.... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی...
از من بریدی و از این آشیان پریدی...

عکس

دوباره وبلاگ را اپ می کنم .اما این ابار به صورت روزانه .امیدوارم نظر یادتون نره

ادامه مطلب ...

گزیده ای از کلید های میانبر در ویندوز

کلید های میانبر (سری اول)

F1 : برای کمک گرفتن در هر پنجره

Alt+F4 : بستن یک پنجره یا یک برنامه.

Alt+Tab : یکی از برنامه های در حال اجرا در کامپیوتر را نشان می دهد و شما می توانید یکی از آنها را گزینش کنید

Ctrl+X : کات کردن یا همان بریدن (Cut).

Ctrl+C : کپی کردن (Copy)

Ctrl+V : چسباندن (Paste)

Ctrl+Z : پشیمان شدن (Undo)

Shift+F10 : منوی کلیک راست (Right Click)

Ctrl+Esc : برای نمایش منوی Start.

Alt+Esc : پنجره بعدی در taskbar را نشان می دهد

Alt+Spacebar+N : پنجره در حال نمایش را به حالت Minimize در می آورد.

Alt+Spacebar+X : پنجره در حال نمایش را به حالت Maximize در می آورد

Alt+Spacebar+C : همانند Alt+F4 عمل می کند

 

کلید های میانبر (سری دوم)

F2 :در حالت عادی تغییر نام آیتم (های) انتخاب شده . در برنامه های قدیمی تر (معمولا تحت داس)ذخیره فایل جاری.

F3 :جستجو.

F4 :باز کردن لیست پایین رونده Address Bar

F5 :به روز آوری Refresh

F6 :مانند کلید Tab بین اجزای مختلف پنجره جاری سوییچ می کند.

F10 :پرش به منو های اصلی یک پنجره مثلFile,Edit,View,...

F11 :پنجره جاری را تمام صفحه می کند.

PrintScreen :در ویندوز از کل صفحه نمایش یک عکس می گیرد و آن را در حافظه کلیپ بورد قرار می دهد و ما می توانیم در یک برنامه ویرایش عکس مثل Paint آن را Paste کنید .

Tab: بین اجزای پنجره جاری سوییچ می کند .

Space :در حالت مرورگر اینترنت اکسپلورر صفحه جاری را به پایین می برد .مثل Page Down

BackSpace :در حالت عادی یعنی در مرور ویندوز یک مرحله به بالاتر میرود (معادل Up) و در مرورگر اینترنت اکسپلورر معادل Back است.

Home :رفتن به اول خط در حالت ویرایش متن و رفتن به اول صفحه در حالت مرور.

End :رفتن به آخر خط در حالت ویرایش متن و رفتن به آخر صفحه در حالت مرور.

PageUp :در حالت مرور چه در اینترنت و چه در ویندوز و معمولا همه جا صفحه به صفحه به بالا می رود.

PageDown :در حالت مرور چه در اینترنت و چه در ویندوز و معمولا همه جا صفحه به صفحه به پایین می رود.

ترفند

نکات طلایی ویندوز XP و اینترنت

 

 

ساخت دو فولدر با نام یکسان در یک محل

برای اینکار:

از طریق My Computer به محلی که قصد دارید دو فولدر با نام یکسان را بسازید بروید.

با راست کلیک و انتخاب New > Folder فولدر جدیدی ساخته و نام آن را به عنوان مثال daneshjoo بگذارید.

حال مجددأ فولدر جدیدی ساخته و نام آن را این بار به صورت زیر قرار دهید:

واژه daneshjoo را تایپ کنید سپس کلید Alt را گرفته و عدد 255 را وارد کنید (از کلیدهای سمت راست کیبورد استفاده کنید) ،

 

 

سیستم شما چه مدت روشن بوده است؟

شاید بنا بر دلایلی مایل باشید از مدت زمان دقیقی که سیستم شما روشن بوده است مطلع شوید. برای این منظور در ویندوز XP راه حل بسیار ساده ای وجود دارد که در اینجا به شرح آن می پردازیم.

همچنین توسط این ترفند می توانید به اطلاعات زیر نیز دسترسی پیدا کنید :

نام ، نسخه ، سازنده و نوع تنظیمات سیستم عامل

تاریخ دقیق زمان نصب سیستم عامل

مدت زمان روشن بودن سیستم

مشخصات CPU

اطلاعات مربوط به حافظه سیستم و …

 

بدین منظور کافی است :

از منوی Start گزینه ی Run را انتخاب کنید.

سپس دستور cmd را تایپ کنید تا محیط مربوط به داس نمایان شود.

دستور systeminfo را تایپ کنید و Enter را بزنید.

 

 

 

آنلاین ماندن یک ID برای همیشه :

 

 

بااینکار شما حتی اگر در اینترنت هم نباشید در لیست دوستانتان به شکل آنلاین هستید. برای این کار از منوی Login گزینه preferencec را انتخاب کنید و از صفحه باز شده گزینه Firewall with no peroxie را تیک بزنید.

پول و پدر

خرید پدر با پول


مرد دیر وقت خسته از کار به خانه برگشت.
دم در پسر ۵ ساله اش را دید که در انتظار او بود:

- سلام بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتما چه سوالی؟
- بابا ! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد.چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم.
- اگر باید بدانی بسیار خوب می گویم:۲۰ دلار!
پسر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: می شود به من ۱۰ دلار قرض بدهید؟
مرد عصبانی شدو گفت اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملا در اشتباهی. سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی.من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خود اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سوالاتی کند؟
بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدنش به ۱۰ دلار نیاز داشته است.به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد که پسرک از پدرش درخواست پول کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
- خوابی پسرم؟
- نه پدر، بیدارم.
- من فکر کردم که شاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم
را سر تو خالی کردم. بیا این ۱۰ لاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو خندید، و فریاد زد: متشکرم بابا ! بعد دستش را زیر بالش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته، دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت:با اینکه
خودت پول داشتی چرا دوباره درخواست پول کردی؟
پسر کوچولو پاسخ داد: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی من حالا ۲۰ دلار دارم . آیا می توانم یک ساعت از کار شما بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم…!!!